وزرای زن در ایران | دومین وزیر زن در جمهوری اسلامی

وزرای زن در ایران

از دیرباز عرصه سیاست عرصه‌ای مردانه تصور می‌شد و حضور زنان در این عرصه بسیار محدود بود. رفته رفته با گذشت زمان و گذار جوامع از اشکال سنتی به مدرن، زنان نقش پررنگ و تأثیرگذارتری را در ساحت سیاست عهده‌دار شدند. در ایران نیز طی قرن اخیر زنان به عرصه سیاست و نظام سیاسی حاکم ورود کردند و نخستین وزرای زن در ایران در عصر پهلوی پا به صحنه سیاست گذاشتند.

نخستین وزرای زن در جهان

ورود زنان به عرصه سیاست و تصدی پست‌های کلیدی دولتی، به ویژه نخست‌وزیری، از تحولات مهم در تاریخ معاصر بوده است. نخستین وزیران زن در جهان نمادی از پیشرفت جنبش‌های حقوق زنان و مبارزات طولانی برای برابری جنسیتی هستند. بررسی مشارکت سیاسی زنان در بدنه دولت‌ها نه تنها از منظر تاریخی، بلکه از دیدگاه اجتماعی و سیاسی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

سیریماوو باندرانایکه - اولین وزیر زن جهان

نخستین زنانی که توانستند به مقام نخست‌وزیری برسند، نه تنها با موانع سیاسی، بلکه با محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی نیز روبرو بودند. در بسیاری از جوامع، زنان به‌طور سنتی از نقش‌های مدیریتی و رهبری محروم بودند و عرصه سیاست به‌عنوان قلمرویی مردانه تلقی می‌شد و از مشارکت سیاسی زنان جلوگیری می‌شد. با این حال، زنانی مانند «سیریماوو باندرانایکه» در سریلانکا، «ایندیرا گاندی» در هند، و «مارگارت تاچر» در بریتانیا توانستند این موانع را کنار بزنند و راه را برای دیگر زنان هموار کنند.

اولین نخست‌وزیران زن اغلب با چالش‌های متعددی مواجه بودند. این چالش‌ها شامل عدم حمایت کافی از سوی همکاران مرد، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، و انتظارات ناعادلانه از عملکرد آن‌ها بود. به‌طور مثال، مارگارت تاچر که به “بانوی آهنین” معروف شد، در دوران نخست‌وزیری خود با انتقادات شدیدی مواجه بود، چرا که سیاست‌های اقتصادی وی در بریتانیا باعث تغییرات گسترده‌ای شد. با این حال، او توانست به مدت طولانی در قدرت باقی بماند و به یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران قرن بیستم تبدیل شود.

ورود زنان به پست‌های کلیدی همچون نخست‌وزیری، تأثیرات عمده‌ای بر سیاست‌های داخلی و خارجی کشورها داشته است. زنانی که به این مقام رسیده‌اند، اغلب با سیاست‌های خاص و گاه متفاوتی وارد این عرصه شده‌اند. به‌طور مثال، ایندیرا گاندی در هند، سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی منحصربه‌فردی را پیش گرفت که تأثیرات بلندمدتی بر توسعه هند داشت. از سوی دیگر، حضور زنان در این پست‌ها باعث شد تا نگاه عمومی به نقش زنان در سیاست تغییر کند و به تدریج حضور آنان در عرصه‌های مختلف سیاسی عادی شود.

تاریخچه‌ای از حضور وزرای زن در ایران

دوره پهلوی: نخستین حضور رسمی زنان در عرصه سیاست ایران به دوره پهلوی بازمی‌گردد. با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی و تلاش‌های وی برای مدرن‌سازی کشور، زنان به تدریج وارد عرصه‌های اجتماعی و سیاسی شدند. اولین وزرای زن در ایران در زمان پهلوی دوم پا به میدان سیاست گذاشتند و امیرعباس هویدا نخستین فردی بود که در کابینه خود از یک وزیر زن کمک می‌گرفت. هویدا در سال 1347 «فرخ‌رو پارسا» را به عنوان «وزیر آموزش و پرورش» معرفی کرد. 8 سال بعد و در سال 1355 هویدا پای دومین وزیر زن ایران را به کابینه دولت خود باز کرد. او «مهناز افخمی» را به عنوان «وزیر مشاور در امور زنان» معرفی نمود.

دوره جمهوری اسلامی: با پیروزی انقلاب اسلامی، نقش زنان در جامعه و سیاست ایران دستخوش تحولات بسیاری شد. اگرچه در ابتدای انقلاب، نگاهی سنتی به نقش زنان وجود داشت، اما به تدریج با تغییر نسل‌ها و تحولات اجتماعی، مطالبات زنان برای حضور بیشتر در عرصه‌های مختلف، از جمله سیاست، افزایش یافت. با این حال، حضور زنان در کابینه‌های دولت‌های پس از انقلاب نسبت به دوره پهلوی کاهش یافت.

در دولت‌های اصلاح‌طلب، به رغم تلاش‌هایی که برای افزایش مشارکت سیاسی زنان صورت گرفت، هیچ یک از این دولت‌ها از یک وزیر زن در کابینه خود استفاده نکردند. پس از دولت خاتمی، محمود احمدی نژاد در اولین کابینه پیشنهادی خود برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران 3 وزیر زن را برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد که نهایتا تنها 1 نفر از آن‌ها تأیید صلاحیت شد. مرضیه وحید دستجردی نخستین وزیر زن پس از انقلاب بود که در سمت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منصوب شد.

نخستین و تنها وزیر زن پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در دولت محمود احمدی نژاد پا به عرصه قوه مجریه گذاشت. مرضیه وحید دستجردی نخستین زنی بود که از سوی احمدی نژاد به عنوان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی معرفی شد و توانست رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی را کسب نماید.

در فهرست پیشنهادی کابینه دولت یازدهم و دوازدهم که به ریاست حسن روحانی بود، علیرغم تمام وعده‌هایی که در رابطه با مشارکت زنان و به کارگیری زنان در بخش‌های مهم حکومتی داده شده بود، هیچ وزیر زنی حضور نداشت. همچنین فهرست وزرای پیشنهادی سید ابراهیم رئیسی که به عنوان سیزدهمین رئیس قوه مجری در ایران روی کار آمد نیز از حضور وزرای زن خالی بود.

فرزانه صادق مالواجرد - مشارکت سیاسی زنان

چندی پیش مسعود پزشکیان که چهاردهمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران است، فهرستی از وزرای پیشنهادی خود را برای اخذ رأی اعتماد، تقدیم مجلس نمود. در بین 19 وزیر پیشنهادی پزشکیان نام یک وزیر زن به چشم می‌خورد. مسعود پزشکیان فرزانه صادق مالواجرد 48 ساله را به عنوان وزیر راه و شهرسازی دولت خود معرفی نمود. این پیشنهاد کورسوی امیدی را در دل جامعه زنان ایرانی روشن کرد که در صورت تأیید صلاحیت مجلس می‌توان به راهیابی وزرای زن در ایران به بدنه حکمرانی و افزایش سهم مشارکت سیاسی زنان امیدوار بود.

در تاریخ 31 مرداد 1403 با رأی اعتماد نمایندگان مجلس به فرزانه صادق مالواجرد، دومین وزیر زن در دوران حکومت جمهوری اسلامی به کرسی وزارت رسید.

سهم وزرای زن در قبل و بعد از انقلاب سهم ناچیزی بوده است اما در بازه 50 ساله ای که از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد، سطح پیشرفت و توسعه یافتگی جوامع افزایش قابل توجهی پیدا کرده و شاهد افزایش سهم زنان از ساختار حکمرانی در جوامع مترقی هستیم، این در حالی است که پس از انقلاب سهم وزرای زن در ایران به اندازه‌ای ناچیز بوده که می‌توان گفت این قش از جامعه که بیش از 50 درصد جمعیت کشور را نیز تشکیل می‌دهند هیچ سهمی از کابینه دولت‌ها نداشته‌اند.

سهم زنان از مجلس شورای اسلامی

پس از قدرت گرفتن انقلابیون در ایران و با تشکیل اولین دوره مجلس شورای اسلامی 4 نماینده زن در کرسی‌های مجلس حضور داشتند. مشارکت سیاسی زنان به طور محدود در دور اول مجلس به چشم می‌خورد و «مریم بهروزی»، «اعظم طالقانی»، «گوهرالشریعه دستغیب» و «عاتقه صدیقی» زنانی بودند که به مجلس اول راه یافتند. و در دوره دوم و سوم تمام نمایندگان زن دور اول مجلس به غیر از طالقانی حضور داشتند و از دور دوم مجلس «مرضیه حدیدچی دباغ» به ترکیب این نمایندگان زن اضافه شد.

در مجلس چهارم مشارکت سیاسی زنان افزایش پیدا کرد و تعداد کرسی‌های در اختیار نمایندگان زن به 9 کرسی افزایش یافت. «مریم بهرورزی»، «پروین سلیحی»، «منیره نوبخت»، «مرضیه وحید دستجردی» و «نفیسه فیاض»، «فخرالتاج امیرشقاقی»، «فاطمه همایون مقدم»، «قدسیه سیدی علوی» و «اختر درخشنده» نمایندگان زن در مچلس چهارم بودند.

در پنجمین دوره مجلس زنانموفق شدند 14 کرسی مجلس را در اختیار بگیرند فائزه هاشمی رفسنجانی از جمله مهمترین چهره‌های سیاسی زنان در این دوره بود. در مجلس ششم و هفتم 1 کرسی از تعداد کرسی‌های تحت اختیار زنان کاسته شد و 13 نماینده زن به مجلس راه یافتند. در مجلس هشتم باز هم از سهم مشارکت سیاسی زنان در مجلس کاسته شد و تعداد کرسی‌های تحت اختیار نمایندگان زن به 8 کرسی کاهش یافت.

مجلس نهم با حضور 9 نماینده زن، مجلس دهم با 13 نماینده زن و مجلس یازدهم با حضور 16 نماینده زن و مجلس دوازدهم با 14 نماینده زن به فعالیت پرداختند. بالاترین سهم زنان از تمامی ادوار مجلس در مجلس یازدهم بوده است.

با نگاهی به مشارکت سیاسی زنان در ادوار مجلس در می‌یابیم که سهم زنان از نمایندگی مجلس هیچ گاه به فراتر از 6 درصد نرسیده است.

آیا معاونت امور زنان و خانواده جای خالی وزرای زن در ایران را پر می‌کند؟

طی دوران سازندگی ساختاری به نام «مشاور امور بانوان» در نهاد ریاست جمهوری شکل گرفت. در دوره اصلاحات این ساختار تحت عنوان «مشاور امور زنان» به کار خود ادامه داد اما به دلیل اینکه مشاور نمی‌تواند در امور مختلف تصمیم‌سازی کند و در فرایندها مشارکت داشته باشد این عنوان به «مرکز امور زنان» تغییر نام پیدا کرد. در دولت نهم و دهم با توجه به تأکیدی که بر نهاد خانواده وجود داشت، واژه خانواده به این سازمان اضافه شد و در نهایت به منظور افزایش تأثیرگذاری در امور زنان و خانواده این مرکز تبدیل به معاونت شد و تحت عنوان معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری به نوعی ارتقای جایگاه پیدا کرد.  

تشکیل معاونت امور زنان اقدامی در جهت توجه بیشتر به مسائل و مشکلات زنان و ارتقای جایگاه آن‌ها در جامعه تلقی می‌شود و انتظار می‌رود نبود وزرای زن در ایران را تا حدی پوشش دهد. این معاونت‌ با هدف سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و هماهنگی در امور زنان، تلاش می‌کند تا به مطالبات و نیازهای این قشر از جامعه پاسخ دهند.

با این حال، برخی منتقدان بر این باورند که تشکیل این معاونت‌ها به نوعی جایگزینی برای حضور زنان در سطوح بالای تصمیم‌گیری، به‌ویژه در کابینه دولت، شده است و نمی‌توان عدم حضور وزرای زن در ایران را آن‌ها معتقدند که اگرچه معاونت امور زنان می‌تواند در حل برخی از مشکلات زنان موثر باشد و سطح مشارکت سیاسی زنان در بدنه حکومت را ارتقاء بخشد اما نمی‌تواند جایگزین حضور یک وزیر زن شود. یک وزیر زن می‌تواند با قدرت بیشتری در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور تاثیرگذار باشد و از منافع زنان دفاع کند.

شهلا حبیبی نخستین زنی بود که به ریاست معاونت امور زنان نهاد ریاست جمهوری رسید. سیده زهرا شجاعی، نسرین سلطان‌خواه، زهره طبیب‌زاده نوری، مریم مجتهدزاده لاریجانی و شهیندخت مولاوردی و معصومه ابتکار و انسیه خزعلی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری را بر عهده داشتند. چندی پیش «زهرا بهروز آذر» به عنوان معاون جدید امور زنان و خانواده ریاست جمهوری توسط مسعود پزشکیان معرفی شد.

موانع مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی

حضور زنان در عرصه سیاست و حکومتداری، یکی از مهم‌ترین مباحث در عصر حاضر است. اگرچه پیشرفت‌های قابل توجهی در این زمینه حاصل شده است، اما همچنان موانع بسیاری بر سر راه مشارکت سیاسی زنان وجود دارد. این موانع ریشه در عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارند و در سطوح مختلف فردی، سازمانی و اجتماعی عمل می‌کنند. حضور زنان در ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، علی‌رغم پیشرفت‌هایی که در برخی حوزه‌ها حاصل شده، همچنان با موانع جدی روبرو است. این موانع ریشه در تعابیر سنتی از نقش زن، قوانین و مقررات محدودکننده، و نگاه‌های محافظه‌کارانه به جایگاه زنان در جامعه دارند.

موانع فرهنگی و اجتماعی

حضور زنان در ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، علی‌رغم پیشرفت‌هایی که در برخی حوزه‌ها حاصل شده، همچنان با موانع جدی روبرو است. این موانع ریشه در تعابیر سنتی از نقش زن، قوانین و مقررات محدودکننده، و نگاه‌های محافظه‌کارانه به جایگاه زنان در جامعه دارند. در این تحلیل، به بررسی عمیق‌تر این موانع خواهیم پرداخت.

موانع قانونی و ساختاری

  • قوانین تبعیض‌آمیز: قوانین موجود در جمهوری اسلامی، به ویژه قوانین خانواده، در بسیاری موارد به نفع مردان است و زنان را در موقعیت فرودستی قرار می‌دهد. این قوانین، فرصت‌های برابر را از زنان سلب کرده و مانع از مشارکت فعال آن‌ها در عرصه سیاست و حکومتداری می‌شود به طوریکه شواهد موجود از تعداد وزرای زن در ایران حاکی از این موضوع است.
  • محدودیت در انتخاب مشاغل: مشاغلی که زنان می‌توانند در آن‌ها فعالیت کنند، محدود و اغلب به مشاغل سنتی و کم‌درآمد محدود می‌شود. این محدودیت‌ها، فرصت‌های رشد و پیشرفت زنان را کاهش داده و از حضور آن‌ها در پست‌های کلیدی جلوگیری می‌کند. این محدودیت‌ها مانعی جدی برای مشارکت سیاسی زنان است.
  • کمیته‌های تأیید صلاحیت: کمیته‌های تأیید صلاحیت که بر اساس معیارهای خاصی افراد را برای احراز مشاغل دولتی بررسی می‌کنند، اغلب با اعمال محدودیت‌های بیشتر بر زنان، مانع از ورود آن‌ها به عرصه سیاست و محدود کردن مشارکت سیاسی زنان می‌شوند.

معصومه ابتکار

موانع فرهنگی و اجتماعی

  • نگاه سنتی به نقش زن: در فرهنگ ایرانی-اسلامی، نگاه سنتی به نقش زن به عنوان همسر و مادر، باعث شده است که بسیاری از زنان، فعالیت‌های سیاسی را مغایر با نقش سنتی خود بدانند.
  • ترس از تبعیض و آزار: ترس از تبعیض، آزار و اذیت، و محدودیت‌های اجتماعی، بسیاری از زنان را از ورود به عرصه سیاست باز می‌دارد.
  • کمبود الگوهای موفق: نبود الگوهای موفق زنانی که در عرصه سیاست موفق شده‌اند، باعث کاهش انگیزه در میان زنان جوان می‌شود.

موانع سیاسی

  • حاکمیت تفکر محافظه‌کار: حاکمیت تفکر محافظه‌کار در ساختار قدرت، باعث شده است که مقاومت‌هایی در برابر حضور زنان در پست‌های کلیدی صورت گیرد.
  • عدم حمایت کافی از سوی احزاب سیاسی: احزاب سیاسی اغلب به صورت جدی به موضوع حضور زنان در لیست‌های انتخاباتی نمی‌پردازند و حمایت کافی از آن‌ها صورت نمی‌گیرد.