آمارفکت؛ مجامع و سازمانهای بینالمللی به عنوان نهادهایی در ساختار جهانی در واقع محصول جنگهای جهانی قرن بیستم هستند. پس از پایان جنگ جهانی اول، جهان در بحرانی عمیق از بیثباتی و نابسامانی فرو رفته بود. این جنگ به مرگ میلیونها نفر، ویرانی گسترده زیرساختها، و سقوط اقتصادی منجر شد. کشورهای اروپایی، که مرکز اصلی درگیریها بودند، با کاهش تولید صنعتی، بیکاری بالا، و بدهیهای سنگین مواجه شدند. قدرتهای بزرگ که هزینههای سنگین جنگ را متحمل شده بودند، به ضرورت ایجاد نهادی برای مدیریت تنشهای بینالمللی پی بردند.
ایده تشکیل “جامعه ملل” در معاهده ورسای در سال 1919 مطرح شد و در سال 1920 به طور رسمی عملی شد. این نهاد بهعنوان نخستین تلاش سازمانیافته برای ایجاد یک مجمع بینالمللی برای جلوگیری از جنگهای آینده، بر مذاکره و تعامل بین دولتها تکیه داشت. فضای بینالمللی آن زمان، مملو از بیم و امید بود؛ بیم از تکرار جنگهای مخرب و امید به ایجاد صلحی پایدار.
در همین دوره، کشورهای عضو جامعه ملل، با هدف بازگرداندن ثبات به مناطق بحرانزده و رسیدگی به اختلافات میان دولتها، در جلسات متعدد به مذاکره پرداختند و این نمونه اولیه یک جامعه بین المللی بود. با این حال، ضعف در ساختار اجرایی و عدم توانایی این نهاد در تحمیل تصمیمات خود به قدرتهای بزرگ، باعث شد تا این تجربه در جلوگیری از وقوع جنگ جهانی دوم ناکام بماند. جامعه ملل نتوانست به تعهدات خود جامه عمل بپوشاند، اما پایههای فکری آن به عنوان الگویی برای رهبران جهانی باقی ماند.
در این میان، نقش کشورها در فضای بینالمللی شکلدهنده جامعه ملل قابل توجه بود. قدرتهای پیروز جنگ، مانند بریتانیا و فرانسه، به دنبال تحکیم منافع خود بودند، در حالی که کشورهای کوچکتر امید داشتند از طریق این نهاد بتوانند در برابر تجاوزات نظامی محافظت شوند. با وجود این، اختلافات عمیق میان اعضا و نبود اراده سیاسی مشترک، جامعه ملل را بعنوان اولین جامعه بینالمللی به نهادی بیشتر نمادین تبدیل کرد تا عملیاتی.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، نیاز به بازنگری جدی در ساختارهای بینالمللی آشکار شد. در این دوران، رهبران جهانی به این باور رسیدند که بدون یک نهاد مؤثرتر، جهان بار دیگر در آستانه بحرانهای فاجعهبار قرار خواهد گرفت. سازمان ملل متحد در سال 1945، در کنفرانس سانفرانسیسکو، با مشارکت 50 کشور تأسیس شد. هدف اصلی این سازمان بعنوان اولین نمونه سازمانهای بینالمللی، جلوگیری از تکرار جنگهای جهانی و ایجاد بستری برای همکاریهای سازنده بین ملتها بود.
فرآیند شکلگیری سازمان ملل را میتوان نتیجه مستقیم درسهایی دانست که از ناکامی جامعه ملل گرفته شد. جامعه ملل، که در سال 1920 بر پایه معاهده ورسای تأسیس شده بود، بهعنوان اولین تلاش جدی جامعه بینالمللی برای حفظ صلح و امنیت جهانی شناخته میشود. با این حال، این نهاد به دلیل ضعف ساختارهای اجرایی و عدم توانایی در اعمال تصمیمات مهم، نتوانست از وقوع جنگ جهانی دوم جلوگیری کند. ناکامی جامعه ملل نهتنها نقاط ضعف تعاملات بینالمللی را آشکار کرد، بلکه بر ضرورت طراحی نهادی قویتر و با اختیارات بیشتر برای مقابله با بحرانهای جهانی تأکید داشت.
با این حال، تجربه جامعه ملل به شکلگیری سازمان ملل کمک شایانی کرد. در سازمان ملل، ساختارهایی مانند شورای امنیت برای تصمیمگیریهای الزامآور و برخورد با تهدیدات صلح طراحی شد. این بار، جامعه بینالمللی با رویکردی جامعتر و با در نظر گرفتن نیاز به قدرت اجرایی قویتر، تلاش کرد تا صلح و امنیت جهانی را با ابزارهای مؤثرتر حفظ کند. این سازمان از همان آغاز، بهعنوان بستری برای دیپلماسی فعال و مدیریت بحرانهای جهانی شناخته شد.
ایران، با تاریخچهای طولانی و موقعیتی جغرافیایی استراتژیک، از ابتدای این روند در این نهادها حضور داشت. عضویت ایران در جامعه ملل در دهه 1920، اولین تجربه رسمی کشور در همکاریهای بینالمللی بود. با اینکه جامعه ملل نتوانست از وقوع جنگ جهانی دوم جلوگیری کند، تجربه ایران در این نهاد، زمینهساز مشارکت آن در تأسیس سازمان ملل متحد در سال 1945 شد. ایران، بهعنوان یکی از اعضای مؤسس سازمان ملل، همواره تلاش کرده تا در مسائل جهانی نقش داشته باشد.
از دهه 1950 به بعد، ایران با عضویت در نهادهای مهمی نظیر بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و یونسکو گامهایی مؤثر در مسیر تعاملات بینالمللی برداشت. در دهههای اخیر، ایران همچنین نقش فعالی در سازمانهایی مانند سازمان همکاری اسلامی (OIC) و سازمان همکاری اقتصادی (ECO) ایفا کرده است. با این حال، تأثیرگذاری ایران در این نهادها همواره تحت تأثیر عواملی چون تحریمهای بینالمللی، سیاستهای داخلی متغیر و تعاملات پیچیده با سایر کشورها قرار داشته است. این چالشها باعث شدهاند که ایران نتواند از تمام ظرفیتهای خود در این مجامع بهرهبرداری کند، هرچند تلاشهایی برای بهبود این وضعیت در جریان است.
تفاوت کارکردی میان مجامع و سازمانهای بینالمللی
مجمع بینالمللی معمولاً بهعنوان بستری برای گفتگو، تبادل نظر و هماهنگی میان دولتها تعریف میشود. این مجامع الزامآور نیستند و نقش آنها عمدتاً در ایجاد فضای تعامل و همکاری خلاصه میشود. تصمیمات مجامع بینالمللی اغلب جنبه توصیهای دارند و هیچ ابزار اجرایی مشخصی برای اعمال این تصمیمات وجود ندارد. بهعنوان مثال، مجمع جهانی اقتصاد (WEF) یا مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) بیشتر بهعنوان مراکزی برای تبادل ایدهها و هماهنگی میان اعضا شناخته میشوند.
در مقابل، سازمانهای بینالمللی با ساختاری رسمیتر و مأموریتهای عملیاتی مشخص فعالیت میکنند. سازمانهای بینالمللی از طریق معاهدات رسمی تأسیس میشوند و تعهدات اعضای آنها الزامآور است. بهعنوان نمونه، سازمان ملل متحد و سازمان تجارت جهانی (WTO) نه تنها سیاستگذاری میکنند، بلکه از ابزارهای اجرایی و نظارتی نیز برای اجرای سیاستها استفاده میکنند. این ابزارها شامل مکانیسمهایی برای حلوفصل اختلافات و اعمال تحریمها در صورت نیاز است.
تفاوت اصلی میان این دو نهاد در میزان توانایی اجرایی و نقش عملیاتی آنها نهفته است. مجامع بینالمللی بر تعاملات غیررسمی و توافقات داوطلبانه تأکید دارند، در حالی که سازمانهای بینالمللی با ساختارهای حقوقی قویتر، توانایی تأثیرگذاری مستقیم بر رفتار دولتها را دارند.
نمونههای برجسته مجمع بینالمللی
مجمع جهانی اقتصاد (WEF)
مجمع جهانی اقتصاد محلی است که رهبران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جهان برای تبادل دیدگاهها در مورد مسائل اقتصادی، تغییرات اقلیمی، فناوریهای نوین و چالشهای جهانی گرد هم میآیند. این مجمع تلاش میکند تا بسترهایی برای همکاریهای فرامرزی و ارائه راهحلهای مشترک برای مسائل پیچیده جهانی ایجاد کند. اجلاس داووس، که هر ساله توسط این مجمع برگزار میشود، بستری است برای تصمیمگیریهای کلان اقتصادی و بحث درباره مسائل مهم جهانی. در این اجلاس، رهبران و نخبگان از سراسر جهان به ارائه راهکارها برای چالشهایی نظیر تغییرات اقلیمی، نابرابری اقتصادی و تحولات تکنولوژیک میپردازند و نقش بسزایی در شکلدهی سیاستهای جهانی ایفا میکنند.
یکی از موضوعات اصلی اجلاس داووس در سالهای اخیر، فناوریهای نوظهور بهویژه هوش مصنوعی بوده است. این نشست به بررسی تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هوش مصنوعی پرداخته و توصیههایی برای سیاستگذاری مسئولانه در این حوزه ارائه کرده است. همچنین، توجه ویژه به مسئله تنظیمگری هوش مصنوعی و نقش آن در تغییرات بازار کار و ارتقای بهرهوری، بخشی از مباحث کلیدی این اجلاس بوده است.
مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF)
مجمع کشورهای صادرکننده گاز، نهادی تخصصی در حوزه انرژی، وظیفه هماهنگی و همسوسازی سیاستهای کشورهای عضو را بر عهده دارد. این مجمع از طریق بررسی بازارهای جهانی گاز، تنظیم استراتژیهای صادرات و تقویت جایگاه کشورهای عضو در تعاملات بینالمللی انرژی، نقشی کلیدی در حوزه سیاستگذاری انرژی ایفا میکند. از اقدامات مهم این مجمع بینالمللی میتوان به ارائه تحلیلهای بازار گاز و تدوین استراتژیهای هماهنگ اشاره کرد.
گروه 20 (G20)
گروه 20 یک مجمع بینالمللی از اقتصادهای بزرگ جهان شامل 19 کشور و اتحادیه اروپا است که با هدف هماهنگی سیاستهای اقتصادی جهانی، مدیریت بحرانهای مالی، و تقویت رشد اقتصادی تشکیل شده است. از مهمترین اقدامات این مجمع میتوان به برنامهریزی برای احیای اقتصادی پس از بحران مالی 2008 و تلاش برای مقابله با چالشهای تغییرات اقلیمی اشاره کرد. اجلاس سالانه G20 محلی برای تبادل نظر درباره سیاستهای کلیدی اقتصادی و مالی میان رهبران جهانی است.
اتحادیه بینالمجالس (IPU)
اتحادیه بینالمجالس یکی از قدیمیترین نهادهای بینالمللی است که با هدف تقویت دیپلماسی پارلمانی و ارتقای دموکراسی در سطح جهانی فعالیت میکند. این اتحادیه با برگزاری نشستهای دورهای، زمینهای برای تبادل تجارب میان پارلمانهای عضو و هماهنگی درباره مسائل جهانی فراهم میآورد. از جمله موضوعات محوری این اتحادیه میتوان به حقوق بشر، توسعه پایدار، و تقویت همکاریهای بینالمللی اشاره کرد.
نمونههای برجسته سازمانهای بینالمللی
سازمان ملل متحد (UN)
این نهاد یکی از تأثیرگذارترین سازمانهای بینالمللی است که در حوزههای متنوعی نظیر حفظ صلح و امنیت بینالمللی، توسعه اقتصادی و اجتماعی، و حمایت از حقوق بشر فعالیت میکند. از جمله مأموریتهای برجسته آن میتوان به اعزام نیروهای حافظ صلح به مناطق بحرانی نظیر بوسنی و رواندا و تصویب اهداف توسعه پایدار (SDGs) اشاره کرد که بهعنوان یک نقشه راه جهانی برای بهبود کیفیت زندگی طراحی شده است. شورای امنیت سازمان ملل، یکی از ارکان اصلی سازمان ملل متحد، مسئول حفظ صلح و امنیت بینالمللی است. این شورا متشکل از 15 عضو، شامل پنج عضو دائم (ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا) و 10 عضو غیر دائم است که به صورت دورهای انتخاب میشوند. شورای امنیت با تصویب قطعنامههای الزامآور و اعمال تحریمها یا اعزام نیروهای صلحبان، ابزارهایی قوی برای مدیریت بحرانها و پیشگیری از درگیریها در اختیار دارد. از جمله اقدامات کلیدی این شورا میتوان به مدیریت بحران سوریه، برنامه هستهای ایران، و مبارزه با تروریسم در سطح جهانی اشاره کرد.
سازمان بهداشت جهانی (WHO)
سازمان بهداشت جهانی بهعنوان یکی از ارکان کلیدی سازمان ملل متحد، وظیفه ارتقای سلامت عمومی در سراسر جهان را بر عهده دارد. این سازمان از طریق تدوین استانداردهای بهداشتی، مقابله با بیماریهای همهگیر نظیر کووید-19، و اجرای برنامههای واکسیناسیون در کشورهای در حال توسعه، نقشی اساسی در بهبود وضعیت بهداشت جهانی ایفا کرده است. همچنین، ارائه آموزشهای بهداشتی و حمایت از توسعه سیستمهای سلامت پایدار از دیگر فعالیتهای کلیدی این نهاد است.
سازمان تجارت جهانی (WTO)
سازمان تجارت جهانی بعنوان یکی از سازمانهای بینالمللی اقتصادی در تنظیم قواعد تجارت بینالمللی و حلوفصل اختلافات تجاری نقشی کلیدی ایفا میکند. از مهمترین اقدامات این سازمان میتوان به ایجاد مکانیسمهای حلوفصل اختلافات میان اعضا اشاره کرد که به کشورهای کوچکتر امکان میدهد در برابر قدرتهای تجاری بزرگ از منافع خود دفاع کنند. همچنین، این سازمان در تسهیل دسترسی عادلانه به بازارهای بینالمللی و کاهش تعرفههای گمرکی میان کشورهای عضو تأثیر قابلتوجهی داشته است.
صندوق بینالمللی پول (IMF)
صندوق بینالمللی پول بهعنوان یک نهاد کلیدی در نظام مالی جهانی، وظیفه حمایت از ثبات اقتصادی کشورهای عضو را بر عهده دارد. این نهاد به عنوان یکی از سازمانهای بینالمللی با ارائه وامهای اضطراری به کشورهای در حال بحران مالی، نقش مهمی در جلوگیری از فروپاشی اقتصادهای ملی ایفا میکند. همچنین، IMF از طریق مشاورههای سیاستگذاری و نظارت بر سیاستهای اقتصادی، به بهبود عملکرد اقتصادی کشورهای عضو کمک میکند. از اقدامات برجسته این صندوق میتوان به حمایت از کشورهای درگیر بحرانهای بدهی و تدوین برنامههای اصلاحات اقتصادی اشاره کرد که تأثیرات قابلتوجهی در بازسازی اقتصادی و تقویت زیرساختهای مالی کشورهای عضو داشته است.
اتحادیه اروپا (EU)
اتحادیه اروپا بهعنوان یکی از مهمترین سازمانهای بینالمللی نمونهای منحصربهفرد، بر تقویت همکاریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میان کشورهای عضو تمرکز دارد. این سازمان در ابتدا با هدف ایجاد ثبات و همگرایی اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و به مرور به یک اتحادیه چندبعدی تبدیل شد. از مهمترین دستاوردهای اتحادیه اروپا میتوان به ایجاد منطقه یورو که باعث هماهنگی پولی و حذف موانع ارزی در میان کشورهای عضو شد، اشاره کرد. همچنین، سیاستهای مشترک کشاورزی و زیستمحیطی این اتحادیه تأثیر چشمگیری بر توسعه پایدار در سطح منطقهای و جهانی داشته است. اتحادیه اروپا همچنین نقشی اساسی در مذاکرات بینالمللی تغییرات اقلیمی و ترویج استفاده از فناوریهای پاک ایفا میکند. در حوزه سیاست خارجی، اتحادیه اروپا از طریق اعمال تحریمها و مذاکرات دیپلماتیک، به یک بازیگر کلیدی در حل بحرانهای بینالمللی تبدیل شده است.
سازمان همکاری اسلامی (OIC)
سازمان همکاری اسلامی با عضویت 57 کشور از چهار قاره، یکی از بزرگترین سازمانهای بینالمللی پس از سازمان ملل متحد است. هدف اصلی این سازمان، تقویت همبستگی میان کشورهای اسلامی و حمایت از منافع مشترک آنها در عرصه جهانی است. این سازمان در زمینههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعالیتهای گستردهای دارد. از جمله مهمترین اقدامات این سازمان میتوان به تأسیس صندوقهای کمکرسانی برای کشورهای اسلامی در بحران و حمایت از مسائل کلیدی جهان اسلام مانند مسئله فلسطین اشاره کرد. سازمان همکاری اسلامی همچنین به مقابله با اسلامهراسی و تقویت دیپلماسی میان کشورهای اسلامی از طریق برنامههای مشترک میپردازد.
یکی از جنبههای مهم فعالیت این سازمان، برگزاری جلسات منظم میان اعضا برای هماهنگی استراتژیهای جهانی است. این جلسات به کشورهای عضو فرصت میدهد تا در مورد چالشهای مشترک، از جمله موضوعات اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، به توافقات مهمی دست یابند و به حفظ منافع جهان اسلام در نهادهای بینالمللی کمک کنند.
مهمترین اقدامات در جوامع و سازمانهای بینالمللی
مجمع جهانی اقتصاد (WEF)
این مجمع از برجستهترین نهادهایی است که به بحث و ارائه راهکارهای نوآورانه در حوزههایی نظیر تغییرات اقلیمی و توسعه پایدار پرداخته است. یکی از دستاوردهای کلیدی آن، ابتکار “پیمان جهانی برای همکاری در اقلیم” بوده که کشورهای متعدد را به اقدام هماهنگ برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای تشویق کرده است.
مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF)
از جمله اقدامات این مجمع، تنظیم نقشه راه برای مدیریت عرضه و تقاضای جهانی گاز و ایجاد بانک اطلاعاتی مشترک میان کشورهای عضو برای تحلیل بازار انرژی بوده است. این اقدامات به بهبود قدرت چانهزنی کشورهای صادرکننده گاز کمک کرده است.
سازمان ملل متحد (UN)
سازمان ملل متحد با ایجاد مأموریتهای صلح در مناطق بحرانی نظیر رواندا، بوسنی و دارفور نقشی حیاتی در حفظ صلح ایفا کرده است. همچنین، تصویب اهداف توسعه پایدار (SDGs) بهعنوان یک نقشه راه جهانی برای کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی از دیگر اقدامات برجسته آن است که باعث جایگاه برجسته سازمان ملل متحد بین سازمانهای بینالمللی شده است.
سازمان تجارت جهانی (WTO)
یکی از مهمترین اقدامات این سازمان، مذاکرات دور دوحه بوده که بر کاهش موانع تجاری و حمایت از کشورهای در حال توسعه تمرکز داشت. این مذاکرات تلاش داشتند تا تعادل بهتری میان منافع تجاری کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه ایجاد کنند.
اتحادیه اروپا (EU)
اتحادیه اروپا بعنوان یکی از استراتژیک ترین سازمانهای بینالمللی پس از سازمان ملل متحد با دستاوردهای کلیدی خود، نقش برجستهای در همگرایی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میان کشورهای عضو ایفا کرده است. از مهمترین دستاوردهای این اتحادیه میتوان به ایجاد منطقه یورو اشاره کرد که باعث هماهنگی پولی و تسهیل تجارت در میان کشورهای عضو شد. این اقدام منجر به افزایش پایداری اقتصادی و رقابتپذیری در بازارهای جهانی شد. همچنین، اتحادیه اروپا در زمینه مبارزه با تغییرات اقلیمی از پیشگامان جهانی بوده و برنامههایی نظیر “پیمان سبز اروپا” را برای کاهش انتشار کربن و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر به اجرا درآورده است. در حوزه فناوری، اتحادیه اروپا با سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، توانسته است فناوریهای پاک و نوآورانهای را ترویج کند که نقشی اساسی در توسعه پایدار ایفا کردهاند. علاوه بر این، سیاستهای مشترک کشاورزی و بهبود استانداردهای زندگی در مناطق روستایی از دیگر موفقیتهای این اتحادیه است. در عرصه سیاست خارجی نیز، اتحادیه اروپا با رویکرد دیپلماتیک و استفاده از ابزارهایی نظیر تحریمهای هدفمند و مذاکرات چندجانبه، نقش خود را بهعنوان یک بازیگر کلیدی میان سازمانهای بینالمللی در مدیریت بحرانهای بینالمللی تثبیت کرده است.
سازمان همکاری اسلامی (OIC)
این سازمان که پس از سازمان ملل متحد مانند اتحادیه اروپا جایگاه بسیار مهمی میان سازمانهای بینالمللی دارد با انجام اقدامات گسترده در زمینههای مختلف به تقویت همبستگی میان کشورهای اسلامی پرداخته است. از جمله اقدامات برجسته OIC میتوان به تأسیس صندوقهای کمکرسانی برای کشورهای اسلامی در بحران اشاره کرد که در شرایط بحرانی نظیر جنگ، بلایای طبیعی، یا بحرانهای انسانی کمک شایانی به کشورهای عضو کرده است. همچنین، این سازمان نقش فعالی در هماهنگی و حمایت از حقوق مسلمانان در سطح جهانی دارد، بهویژه از طریق تصویب قطعنامهها در حمایت از فلسطین و مقابله با نقض حقوق مسلمانان در کشورهای مختلف.
علاوه بر این، سازمان همکاری اسلامی برنامههایی را برای مقابله با اسلامهراسی در سطح جهانی و افزایش آگاهی درباره چالشهای مسلمانان اجرا کرده است. این نهاد همچنین از طریق سازماندهی نشستهای دورهای، امکان تبادل نظر میان اعضا و تدوین استراتژیهای مشترک برای مسائل جهانی، از جمله موضوعات امنیتی، فرهنگی و اقتصادی را فراهم میآورد.
اقدامات ایران در جوامع و سازمانهای بینالمللی
ایران بهعنوان یکی از اعضای مؤسس سازمان ملل متحد و عضو فعال در بسیاری از مجامع و سازمانهای بینالمللی، تلاشهای متعددی برای تقویت جایگاه خود و پیگیری منافع ملی انجام داده است. در حوزه دیپلماسی، ایران در سالهای اخیر توانسته با استفاده از ابزارهای موجود در سازمان ملل متحد، مانند مجمع عمومی و شورای اقتصادی و اجتماعی، به طرح موضوعاتی نظیر خلع سلاح، مبارزه با تروریسم و توسعه پایدار بپردازد. این تلاشها نشاندهنده رویکرد ایران در استفاده از دیپلماسی چندجانبه برای ارتقای موقعیت خود در عرصه جهانی است.
در سازمان همکاری اسلامی (OIC)، ایران با ارائه طرحهای مشترک برای تقویت همبستگی میان کشورهای اسلامی، نقشی کلیدی در تصویب قطعنامههای حمایت از فلسطین و مقابله با اسلامهراسی ایفا کرده است. همچنین در سازمان همکاری اقتصادی (ECO)، ایران تلاشهای گستردهای برای تسهیل تجارت منطقهای و توسعه زیرساختهای مشترک انجام داده است. از نمونههای این تلاشها میتوان به ایجاد کریدورهای حملونقل بینالمللی و توسعه همکاریهای تجاری در آسیای میانه اشاره کرد. این اقدامات باعث شده که ایران بهعنوان یک بازیگر کلیدی در تقویت همگرایی منطقهای شناخته شود.
با این حال، ایران همواره با چالشهایی در تعامل با مجامع و سازمانهای بینالمللی مواجه بوده است. از جمله این چالشها میتوان به تحریمهای بینالمللی اشاره کرد که دسترسی ایران به بازارهای جهانی و منابع مالی را محدود کردهاند. این تحریمها نه تنها تأثیر مستقیمی بر اقتصاد داخلی داشته، بلکه قدرت چانهزنی ایران در میان نهادها و سازمانهای بینالمللی را نیز کاهش داده است. علاوه بر این، فشارهای سیاسی برخی قدرتهای بزرگ، بهویژه در زمینه برنامه هستهای ایران، موجب شده تا موضعگیریهای ایران در برخی مجامع و سازمانهای بینالمللی بهعنوان چالشی اساسی تلقی شود.
آخرین چالش ایران در این زمینه، اتهام عدم شفافیت در برنامههای هستهای و تصویب قطعنامههای اخیر علیه این کشور در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. این اقدامات، علاوه بر تشدید تنشهای دیپلماتیک، روند مذاکرات مرتبط با احیای برجام را پیچیدهتر کرده و فضای بیاعتمادی میان طرفین را افزایش داده است. این چالشها نشاندهنده اهمیت استراتژی دقیقتر و شفافتر ایران در مواجهه با نظام بینالمللی است. با وجود تمام چالشها، ایران همچنان نقش خود را بهعنوان یک بازیگر مهم در جوامع و سازمانهای بینالمللی حفظ کرده است. بهرهگیری از دیپلماسی فعال، تقویت همگرایی منطقهای و تلاش برای مقابله با محدودیتها، از جمله اقداماتی است که میتواند جایگاه ایران را در این نهادها تقویت کند.