بحران پناهندگی در دهههای اخیر به یکی از چالشهای مهم جهانی تبدیل شده است. یکی از مهمترین معضلات این پدیده «کودک آواره» است که به عنوان آسیب پذیرترین قشر جامعه در معرض آسیبهای گوناگونی قرار میگیرد. بر اساس تازهترین گزارش کمیته عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) حدود یک سوم از کل پناهندگان جهان را کودکان تشکیل میدهند؛ یعنی بیش از ۱۳ میلیون کودک در شرایطی زندگی میکنند که خانه، مدرسه و امنیت روانی خود را از دست دادهاند. پرسش کلیدی این است: زندگی کودکان پناهنده چه مشکلاتی دارد؟
کودکان پناهنده از کدام کشورها مهاجرت میکنند؟
دادههای سازمان ملل نشان میدهد که دوسوم از جمعیت کودکان پناهنده تنها از چهار کشور جنگزده میآیند: افغانستان، سوریه، ونزوئلا و سودان جنوبی. تمرکز بحران بر این کشورها به روشنی نشان میدهد که ریشه اصلی آن در جنگ، بیثباتی سیاسی و فروپاشی ساختارهای اقتصادی است. در واقع، «جنگ و مهاجرت اجباری» برای میلیونها کودک به یک واقعیت روزمره تبدیل شده است.
کدام خطرات کودکان آواره را تهدید میکند؟
برخی از کودکان و نوجوانان در فرایند مهاجرت خود ناچارا مسیرهای طولانی و پرخطر را طی میکنند که آنها را با خطراتی مانند؛ قاچاق انسان، بیخانمانی و از دست دادن پیوندهای خانوادگی مواجه میکند. طبق بررسیهای آماری سازمان ملل ۹۰ درصد از کودکان پناهنده بیش از ۵۰۰ کیلومتر از خانههای خود دور شدهاند و دوازده درصد مجبور به جابهجایی بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر بودهاند.
مقصد کودکان پناهنده کجاست؟
بر اساس آمار ۲۰۲۴، ایران با حدود ۱.۸ میلیون نفر، بزرگترین میزبان پناهندگان در جهان بوده است. پس از ایران، ترکیه با ۱.۴ میلیون نفر و اوگاندا با نزدیک به یک میلیون نفر در ردههای بعدی قرار دارند. این واقعیت نشان میدهد که بار اصلی بحران پناهندگی بر دوش کشورهای درحالتوسعه است؛ کشورهایی که خود با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعدد دست و پنجه نرم میکنند و همزمان باید برای آموزش پناهندگان و ارائه خدمات اولیه تلاش کنند. این در حالیست که کشورهای توسعهیافتهای که بعضا خود عامل جنگ در کشورها و آوارگی مردم هستند بار مسئولیت جعیت پناهندگان را به دوش نمیکشند.
زندگی کودکان پناهنده فقط یک موضوع انسانی نیست، بلکه اثرات مستقیم بر سیاستگذاری، توسعه و امنیت جهانی دارد. دادههای سازمان ملل نشان میدهد که محرومیت این گروه از آموزش، خدمات سلامت و ثبات اجتماعی، نهتنها آینده آنان، بلکه آینده کشورهای میزبان را تحت تأثیر قرار میدهد. نرخ بالای اختلالات روانی، افت تحصیلی و چالشهای ادغام اجتماعی در میان این کودکان، زنگ خطری برای دولتها و نهادهای بینالمللی است. اگر این روند بدون مداخله مؤثر ادامه یابد، بحران کنونی میتواند به یک شکاف پایدار در سرمایه انسانی نسل آینده تبدیل شود.