آتئیست کیست؟
آتئیست پدیده جدیدی که امروزه در سراسر جهان شاهد آن هستیم. آمار آتئیستهای جهان این مسئله را بیان میکند که در جوامع مدرن بشری انسانهایی هستند که به وجود خدا بیاعتقاد هستند و بر این باورند که موجودی به نام خالق وجود ندارد.
تفاوت اصلی آتئیستها با بیدینها این است که آتئیست کسی است که وجود عالم را برگرفته از قوانین فیزیک میداند نه وجود خالق، اما بیدینها معتقدند خدا و خالق وجود دارد اما دین و برنامه دینی وجود ندارد و نباید پایبند قوانینی تحت عنوان دین بود.
آمار شاخص آزار مسیحیان در کشورهای مختلف
خداناباوری تفکر جدیدی نیست و از دیرباز وجود داشته است. تفکر فلسفی بیخدایی از قرن پنجم قبل از میلاد مسیح در اروپا و آسیا به وجود آمده است. خداناباوری که باعنوان آتئیسم شناخته میشود اندیشهای است که در طی آن وجود خدا و یا موجود فراهوشمندی که باعث خلقت جهان هستی شده باشد را نفی میکند.
آمار آتئیستهای ایران
طبق نظرسنجی که گروه گمان در سال 1399 در بین بیش از 50 هزار ایرانی برگزار کرد؛ 78 درصد ایرانیان به خدا اعتقاد دارند، در نتایج این نظرسنجی آمده است که 37٪ به مفهوم زندگی بعد از مرگ، 30٪ به بهشت و جهنم، 26٪ به جن و 26٪ به ظهور منجی بشریت معتقد هستند. حدود 20٪ از جامعه نیز به هیچیک از این موارد اعتقاد ندارند.
نتایج این نظرسنجی نشان داده است که حدود ۶۱٪ ایرانیان در خانوادههای خداباور و مذهبی و ۳۲٪ ایرانیان در خانوادههای خداباور اما غیرمذهبی بزرگ شدهاند. کمتر از ۳٪ جامعه در خانوادههای خداناباور یا «ضدمذهبی» رشد کردهاند.
آتئیست یعنی چه؟
واژه آتئیست از زبان یونانی گرفته شده که به معنی بیخدایان است. این واژه در ابتدای پدیدار شدنش به افرادی در جامعه گفته میشد که به خدایانی که توسط عموم مردم پرستیده میشدند، اعتقاد نداشتند و وجود خدا را رد میکردند.
بعدها که سوالها و شکها به خدایان و دینها بیشتر شد، افراد بیشتری به خدانابوری گرایش پیدا کردند تا جایی که در قرن هجده میلادی به طور رسمی به افرادی که به خدا، در هر شکل و جایگاهی که در جوامع بشری به آن معتقند، اعتقاد نداشتند آتئیست گفته شد.
بسیاری از مردم تصور میکنند که ضد دین بودن همان آتئیست یا بیخدایی است و یا این که بیخدایی خودش بهتنهایی نوعی دین و یا ایدهئولوژی است، این تصور کاملاً اشتباه است. آتئیسم نوعی سیستم اعتقادی و یا نوعی باور نیست. آتئیستها نبود خدا را با عدم وجود شواهد عینی، تاریخی، ایدهئولوژیهای سکولار و قوانین فیزیک توجیه میکنند اما برای بیخدایی هیچ قاعده و مسلک مشخصی وجود ندارد.
در واقع نمیتوان وجوامعی که دچار شرک و اعتقاد به نمادهایی برای خدا دارند در دسته آتئیستها قرار نمیگیرند. برای مثال هندوهایی که یک نماد مانند گاو را خدا میدانند، به وجود خدا اعتقاد دارند و خداوند برای آنها در کالبد یک حیوان مانند گاو متجلی شده است. بنابر این ضمن اعتقاد ناصحیحشان منکر وجود خدا نیستند و به خدا و خالق ایمان دارند.
آمار کشورهایی با بیشترین تعداد مسلمان
معروفترین آتئیستها
داروین یکی از آتئیستهای مشهور تاریخ است، او بر وجود خالق ایمان نداشت و بر این اعتقاد بود که همه جانوران و کائنات بر اساس فرگشت تکامل پیدا کردهاند و داستان آدم و حوا کاملاً ساختگی است و انسان از میمونها تکامل پیدا کردهاند.
استیون هاوکینگ، دیگر آتئیست مشهور تاریخ است، او بر این اعتقاد بود که خالق وجود ندارد و کائنات بر اساس اتفاقات علمی شکل گرفته است. وی اینکه خلقت از یک زمان مشخص شروع شده باشد را مستلزم وجود خدا دانسته است اما سعی کرد جهان را خوداتکا و بدون لبه شرح دهد تا نیاز به وجود خدا از بین برود.
او معتقد بود که کشف منظومهها و سیارات دیگر نشان میدهد که زمین جایی متمایز نیست و از پیش برای میزبانی حیات برنامهریزی نشده و از میان میلیاردها میلیارد سیاره بهصورت کاملاً اتفاقی در شرایطی قرار گرفته است که میتوانست میزبان حیات باشد و موجودات توانستند در سطح آن تکامل پیدا کنند.
هاوکینگ معتقد بود بیگ بنگ پدیده اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک بود و خدایی وجود ندارد و جهان به خودی خود میتواند از هیچ بهوجود آید و خود را تکامل دهد. او حیات پس از مرگ را یک افسانه میدانست و معتقد بود حیات ابدی انسان با کپی کردن مغز او بر روی یک رایانه امکانپذیر است.
جان لنوکس، استاد ریاضیدان دانشگاه آکسفورد درمورد نظریات هاوکینگ میگوید؛ عدم وجود خالق ناممکن است و با یک مثال ساده سخنان خود را تکمیل میکند. او میگوید قوانین فیزیک میگوید یک جنگنده با موتور جت میتواند پرواز کند اما نمیگوند این موتور چگونه به وجود آمده است. برای بهوجود آمد یک موتور جت تنها به قوانین فیزیک نمیتوان اتکا کرد و نبوغ و مهندسی خلاقانه ویتل نیز نیاز است. اما قوانین فیزیک و نبوغ ویتل هم برای ساخت موتور جت کافی نیست و باید مواد اولیه در اختیار خالق موتور جت باشد. شاید در نگاه اول ماده بخش پیش پا افتاده از پیدایش هستی باشد اما به هر حال ماده با قوانین فیزیک بهوجود نمیآید.
یک کودک خردسال را نگاه کنید، با دیدن اولین برف در زندگیاش کاملاً شگفتزده میشود. برای اولین بار که متوجه میشود میوههای رنگارنگ و بسیار خوش طعم و بو از یک چوب سرد و خاک بی مزه و آلوده به وجود میآید هیجانزده میشود. وقتی برای اولین بار با پدیدههای طبیعت روبهرو میشود بسیار تعجب میکند.
اما برای بزرگسالان اصلا جای تعجب ندارد که یک جسم تشکیل شده از گوشت و استخوان و مایعات، سرشار از احساسات است، میخندد، غمگین میشود، میتوان با آن ارتباط برقرار کرد و احساسات رد و بدل کرد. انسان از گوشت و استخوان و مایعات تشکیل شده اما چگونه به چنین پدیده عظیمی تبدیل شده است؟ پاسخ روح است، موجودی غیر مادی که میتواند ماده را حرکت دهد، احساس داشته باشد و زندکی کند و به این ساختمان گوشتی جان بدهد. اما سوال همچنان پا برجا است؛ چرا یک کودک از دیدن جهان عادی تعجب میکند و ما از دیدن پدیدههای عظیم متعجب نمیشویم؟
عادت، کلیدواژه گم شده که باعث میشود برخی انسانها مسیر را گم کنند؛ انسانها به سادگی به هرچیزی عادت میکنند، دیدن پدیدههای تعجب برانگیز شاید برای دفعات اول ما را شگفتزده کند اما رفته رفته به آن عادت میکنیم و نشانهها را دیگر نمیبینیم.
آمار امروز را در آمارفکت ببینید
دلیل بیخدایی و عدم اعتقاد به خالق از عادت کردن نشات میگیرد. آنها به دنبال خالق میروند اما به دلیل ندیدن خدا، وجود او را انکار میکنند، اما در واقع به نشانههای وجود خالق عادت کردهاند و دیگر به چشمشان نمیآید.
وجود قوانین فیزیک و شکلگیری جهان بر پایه آن کاملاً درست است اما قوانین به یک قانون گذار نیاز دارند تا آنها را تعریف کند و برقرارشان سازد. این قانونگذار همان خالق و یا خدا است. انسان با شناخت قوانین فیزیک و عجایب آن کم کم به آنها عادت میکند و با انتخاب اسم برای آنها عادیسازی بیشتری در ذهن انسان رخ میدهد.
اما همچنان به وجود آمدن یک میوه خوش رنگ و بو و طعم از دل یک چوب سرد و خاکی بی طعم و رنگ و بو، جای تامل دارد و به نوعی معجزهآسا است اما عادت اجازه نمیدهد این معجزه را حس کنیم.
وقتی انسان برای اولین بار قانون پرواز را کشف کرد توانست وسایلی برای پرواز و زندگی راحتتر بسازد، اما این قوانین، مواد اولیه، قابلیت آیرودینامیک و راهنمایی انسان به وسیله وجود پرندگان تماماً توسط قانونگذار شکل گرفته است اما انسان تنها به لحظه ساختن وسیله پروازی فکر میکند و دیگر جزئیات را بر حسب عادت از یاد میبرد.
گردش کائنات، رویش گیاهان، سازگاری با محیط و شرایط، پیدا کردن قوانین جهان برای زندگی راحتتر و… همگی از معجزاتی هستند که به سادگی از کنارشان رد میشویم.
آمار سهم جمعیت شیعیان در کشورهای منتخب خاورمیانه
آمار کشورهای مذهبی و غیرمذهبی
طبق آماری که آمارفکت از وبسایت آماری worldpopulationreview بهدست آورده است کشورهای زیر بیشترین آتئیستها را دارند.
- چین – 91٪
- ژاپن – 87٪
- سوئد – 78٪
- جمهوری چک – 76٪
- بریتانیا – 73%
- بلژیک – 72٪
- استونی – 72٪
- نروژ – 70٪
- استرالیا – 69٪
- دانمارک – 68٪
در مقابل کشورهای عربستان، اسرائیل، ایران، امارات، هند، مصر، قطر، ترکیه، اردن، مراکش به ترتیب مذهبیترین کشورهای جهان هستند.
آمار اهمیت دین در زندگی مردم جهان
پیمایش ارزشهای جهانی یک پیمایش در سطح بینالمللی است که ارزشها و باورهای مردم در سراسر جهان را مورد ارزیابی قرار میدهد. رونالد اینگلهارت پژوهشگر و دانشمند علوم سیاسی آمریکایی بر اساس آخرین موج این پیمایش که در بازه 2007 تا 2020 انجام شده است، مقالهای را در مجله فارین افرز تحت عنوان: «دست کشیدن از خدا: زوال جهانی دین» منتشر کرده است. او در این مقاله ادعا میکند که اهمیت دین در اکثر کشورها کاهش پیدا کرده است و طی سالهای اخیر بر تعداد افراد آتئیست در جهان افزوده شده است.
طبق نتایج حاصل از پیمایش ارزشهای جهانی که در 66 کشور جهان انجام شده است، کشورهای صنعتی اروپای غربی و آمریکای شمالی با کاهش دینداری و افزایش افراد آتئیست مواجه هستند. در کشورهای اروپایی که سابقاً کمونیست بودند، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گرایش به بیخدایی کاهش پیدا کرد. اگرچه در حال حاضر تعداد افرادی که اعمال مذهبی انجام میدهند، در این کشورها، افزایش یافته است اما همچنان تعداد آتئیستها در این جوامع از نسبت بالاتری برخوردار است. نتایج پیمایش ارزشهای جهانی نشان میدهد کشورهای آفریقایی و کشورهای اسلامی از تعداد آتئیستهای کمتری تشکیل شدهاند و اکثریت جمعیت این کشورها را افراد مذهبی تشکیل میدهند.
در این پیمایش از مردم هر کشور در مورد میزان اهمیت دین در زندگی آنها پرسیده شده است که نتایج آن در نمودار زیر نمایش داده شده است.
طبق نمودار فوق کشور چین بیشترین تعداد افراد آتئیست را در بین 66 کشوری که مورد بررسی قرار گرفتهاند دارد. برای 86.2 درصد افرادی که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند دین هیچ اهمیتی ندارد. 77.8 درصد مردم جمهوری چک و 75.7 درصد مردم ژاپن آتئیست هستند. با توجه به نتایج این پیمایش میتوان گفت 7.4 درصد مردم ایران آتئیست هستند. در پاسخ به سؤال دین در زندگی شما چه اندازه اهمیت دارد؟» برای 7.4 درصد از پاسخگویان ایرانی دین بی اهمیت بوده است و برای 92.5 درصد از پاسخگویان دین دارای اهمیت بوده است.
نگرش مردم ایران به مسائل مذهبی
پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان یک پیمایش در سطح ملی است که توسط مرکز رصد فرهنگی کشور انجام میشود و به بررسی باورها، نگرشها، پنداشتها و عقاید مردم ایران در زمینههای مختلف میپردازد. تا کنون 4 موج این پیمایش در کشور انجام پذیرفته است. در این بخش به برررسی نتایج موج چهارم این پیمایش در خصوص اعتقادات مذهبی مردم ایران میپردازیم.
نگرش به توکل به خدا
در این پیمایش از پاسخگویان پرسیده شده : «در امور مهم زندگی چقدر به خدا توکل میکنید؟» که از میان پاسخگویان 87.5 درصد در پاسخ خود به این سؤال گفتهاند که به میزان زیاد و خیلی زیادی در امور مهم زندگی خود به خدا توکل میکنند. 7.5 درصد از پاسخگویان در جواب این پرسش گفتهاند که خیلی کم و کم در امور مهم زندگی خود به خدا توکل میکنند.
نگرش به اعتقاد به آخرت
در سؤالی دیگر از پاسخگویان پرسیده شده که چه اندازه با این عقیده که «اعمال خوب و بد انسان در آخرت محاسبه میشود» موافقید؟
نتایج به دست آمده نشان میدهد 77.4 درصد از پاسخگویان با این عقیده که «اعمال خوب و بد انسان در آخرت محاسبه میگردد» موافق و کاملا موافق بوده و 15.4 درصد از پاسخگویان نیز با این عقیده کاملا مخالف و مخالف بودهاند.
روند تغییر نگرش ایرانیان نسبت به اعتقادات مذهبی
طبق اطلاعات به دست آمده از نتایج پیمایشهای انجام شده سه بازه سال 1389، 1394 و 1402، میزان اعتقادات و باورهای ایرانیان به باورهای مذهبی و مسائل دینی روندی نزولی بوده و طی سالهای اخیر از میزان اعتقادات مذهبی در بین ایرانیان کاسته شده است.
طبق پژوهشهای انجام شده 95.4 درصد ایرانیان در سال 1389 به آخرت اعتقاد داشتهاند که این میزان در سال 1402 به 77.4 درصد کاهش پیدا کرده است. همچنین در سال 1389 حدود 91.6 درصد از مردم ایران در امور خود به خدا توکل میکردند که این میزان در سال 1402 به 87.5 درصد کاهش پیدا کرده است.
با نگاهی به نتایج حاصل از این پیمایش درمییابیم که طی بازه زمانی تقریبا 13 ساله از میزان اعتقادات مذهبی ایرانیان کاسته شده و میزان باورمندی مردم به اعتقادات دینی به طور معناداری کاهش یافته است.